یا لثارات الحسین
در رابطه با امتیازات ویژه جانبازان و جنگ رفتهها و فرزندان آنها در جامعه امروز ؛ مثل سهمیه دانشگاه....... میگویند: مگر امام علی (ع)در زمان حکومت خود این امتیازات را ملغی نکردند؟ پاسخ : هدف از طرح هر سؤال یا شبههای، الزاماً دستیابی به پاسخ آن نیست. بلکه اهداف دیگری که مستلزم ضد تبلیغ، جوسازی، ایجاد بغض و دشمنی، ایجاد تفرقه، بدبینی و ... میباشد نیز تعقیب میشود. و جالب آنها که در شیوههای تبلیغاتی خود ، از توسل و تمسک به انحای حیل، حتی آن چه خود اصلاً باور، قبول و علاقهای ندارند – مثل چنگ زدن به دامان مطهر اهل بیت علیهمالسلام – نیز ابایی نداشته و فروگذار نمینمایند! در بین خود و در فرصت مناسب ، حکومت او را خشن و فاجعهی کربلا را بازتاب طبیعی آن خشونتها میخواندند و اکنون مدام میپرسند : مگر علی (ع) چنین نکرد؟ مگر علی (ع) چنان نکرد؟ آیا علی (ع) نیز چنین میکرد؟! و ... . لذا بهتر است از قبل پرداختن به مسئلهی سهمیهی جانبازان یا خانوادهی شهدا که خار چشم آنان گشته است ، تکلیفمان را با این قیاسها به زمان حضرت علی (ع) روشن کنیم. به قول استاد شهید مطهری، ما باید خدا را شکر کنیم که در آن زمان نبودیم، چون [با این اندیشههایی که داریم] به احتمال قوی از خوارج میشدیم. (جاذبه و دافعه علی علیهالسلام). آری، حضرت علی علیهالسلام برای گفتگوی شخصی شمع بیتالمال را خاموش میکرد و شمع شخصی روشن مینمود و بیخود به کسی باج نمیداد. اما ، وقتی یک پیرمرد غیر مسلمان را در حال تکدیگری دید، از احوالش سؤال نمود. گفتند: باربری بوده که دیگر پیر شده است. فرمود: از بیتالمال مسلمین برای او ماهانه و مقرری بدهید. این سهم ویژهی یک باربر سالخوردهی غیر مسلمان است. نه یک جانباز جبهههای نبرد حق علیه باطل. در ضمن به آنها بگویید: حضرت علی علیهالسلام، حکم میداد تا انگشتان دزد را قطع کنند – مرتکب زنا و شرب خمر را حد بزنند – مرتکب زنای محصنه را سنگسار کنند. آیا باز هم یاد حضرت علی علیهالسلام میکنند و خواهان عدل الهی او هستند یا در اینگونه مواقع متوسل به «حقوق بشر» میشوند؟! به آنها بگویید: حضرت علی علیهالسلام منافقان و خوارج را به راحتی گردن میزد و ابایی از جنگ با آنها در صفین و نهروان نداشت و اگر مسلمانان احمقی دور ایشان نبودند، کار را برای همیشه یکسره مینمود. لذا اگر ایشان تشریف داشتند و حکومت نیز در دست قدرت ایشان بود، معلوم نبود که اجازه میدادند حتی یک نفر از منافقین یا خوارج یا اهل فسق و فجور و فساد، به نام دانشجو وارد دانشگاهی شود که با بیتالمال مسلمین اداره میشود. چه رسد به این که در دانشگاه برای براندازی نظام اسلامی، حزب و گروه و اپوزوسیوم تشکیل دهند و از سنگر دانشگاه برای فتنههایی چون «قائله کردستان» در ابتدای انقلاب یا سایر جریانات سیاسی مخالف مانند 18 تیر و ... سوء استفاده کنند و از آن پایگاه علمیات ستون پنجم را اداره یا تدارک کنند. لذا اگر حکومت عدل علی (ع) به دست مبارک ایشان یا فرزندشان یا هر شخص و اشخاص دیگری برپا شود، بعید است این منافقین و خوارج حتی جان سالم به در برند، چه رسد اشغال فضاها و فرصتهای تحصیلی در مجموعههایی که با بیتالمال مسلمین اداره میشود. آیا باز هم یاد ایشان میکنند؟! بعید است اگر ایشان امروز بودند، اجازه میدادند که حتی یک استاد، از امکان، بودجه، شرایط، شأن اجتماعی، حقوق و ... دانشگاه استفاده کند، اما در کلاس درس اذهان عمومی دانشجویان را (به ویژه در علوم انسانی) با اندیشههای منحط غربی شستشو دهد – فرضیات مسخرهی غربی را علم، ولی سخن از قرآن و حدیث را غیر علمی بخواند – کارت اقامت آمریکا، انگلیس یا کانادا را به رخ دانشجو بکشد و نمره را حربهای برای وابستگی فکری دانشجو قرار دهد... . به راستی، پس از اقرارات خانم هالهی اسفندیاری، جاسوس بنیاد سوروس آمریکایی، مبنی بر پایگاه بودن دانشگاه آزاد – شاخه کرج، چه اتفاقی افتاد؟ چند تا رئیس دانشگاه و استاد دستگیر شدند و یا دست کم برکنار شدند؟! آیا باز هم خواهان عدل علی(ع) هستند؟ یا ذکر آن عدل فقط به درد مانور ژورنالیستی برای حمله به جانبازان و خانوادهی شهدا میخورد؟ پس، بهتر است مخالفین نه تنها دیگر چنین قیاسهایی نکنند، بلکه نگران از حکومت معصوم (ع) و وضعیت خود باشند. و اما در خصوص سهمیهی جانبازان یا خانوادهی شهدا که دق عدهای شده است، باید در نظر داشته باشید که در هر کشوری، از جمله جمهوری اسلامی ایران، بر اساس ملاکهایی سهمیههایی لحاظ میشود که برخی از آنها امتیاز و برخی دیگر حق طبیعی آن قشر است. در جمهوری اسلامی ایران نیز این تنها جانبازان و خانوادهی شهدا نیستند که در موارد معدودی از سهمیهای برخوردار هستند. به عنوان مثال: نخبگان علمی – مخترعین و مکتشفین – ورزشکاران و حتی هنرمندان از سهمیههای مشابه برخوردار هستند. اما تا به حال شنیدهاید که کسی معترض باشد، چرا باید فلان فوتبالیست یا فلان کشتیگیر یا فلان هنرپیشه و ...، در کنکور از سهمیهی ویژه برخوردار باشد و حتی بدون کنکور وارد دانشگاه شود؟! اما این حرص و دشمنی با جانباز و خانواده شهید از یک سو، انجام وظیفه در تبلیغات هدفدار ضد نظام و اسلام از سوی دیگر، سبب گردیده که مدام و مستمر معترض شوند که چرا خانوادهی جانبازان و شهدا در برخی از امور مثل کنکور برای دانشگاه سهمیه دارند. انصاف دهیم، آیا این سهمیه یک امتیاز ویژه و غیر متناسب است؟ نکند آنها خیال میکنند که جانبازان و شهدای گرانقدر این انقلاب ، یک عده بیسواد و بیکار بودند که از فرط بدبختی به جبههها رفتهاند و از نظام و مملکتشان دفاع کردهاند تا آنها بخورند و بخوابند و آروغهای اعتراضآمیز بزنند؟! خیر. اینها همان دانشآموزان – دانشجویان – فارغالتحصیلان – متخصصان – خبرگان و ... بودند که به خاطر اعتقاد و غیرت خود، سالهای متمادی در جبهههای جنگیدند، جانباز و اسیر و شهید شدند، تا عدهای دیگر با خیال راحت به تحصیل و زندگی گرم و نرم خود ادامه دهند، دیپلم و فوق دیپلم و کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا بگیرند و کلیهی فرصتهای شغلی را اشغال کنند و رفاه و آیندهی خود و فرزندانشان را تأمین و بیمه کنند. جالب آن که پس از پایان 8 سال جنگ تحمیلی، برای اشتغال به هر شغلی از رزمندهها مدرک تحصیلی خواستند! حتی بنیاد شهید و سپاه پاسداران هم مدرک محور شد و چون آنها فاقد مدرک بودند، از همه جا درماندند. حال انصاف علیوار چه حکم میکند؟ آیا این فرصتهای شغلی، به طور کل سهمیهی کلیه رزمندگان و از جمله جانبازان و خانواده شهدا است، یا دیگران – از افراد معمولی گرفته تا مرفهین بیدرد و آقازادههای قشنگ و فشن- ؟! جالب است این افراد آن قدر از خود راضی و مغرور هستند که گمان میکنند اگر کسی ایثار کرد تا آنها راحت باشند، وظیفهی او ایثار بوده و حق این یکی خوشی و راحتی؟! و تا آن جا به این خودپسندی جاهلانهی خود حق میدهند که گمان میکنند اگر حضرت علی علیهالسلام بود، همین یک امکان ناچیز و نامعلوم شغلی یا تحصیلی را نیز از دست مجاهدین ، جانبازان و خانوادهی شهدا میگرفت و به آنها میداد تا چاقتر شوند و بیشتر نق بزنند...!
By Ashoora.ir & Night Skin